بچه که بودند، مینشستند پای رایانه و بازی میکردند؛ لاکپشت بازی را از موانع عبور میدادند و به ردههای بالاتر میرسیدند ولی هر بار که میخواستند از بازی خارج شوند و سیستم را خاموش کنند، لاکپشت میخوابید و سینا و سجاد دوقلو از هم میپرسیدند «وقتی ما رایانه را خاموش میکنیم، لاکپشت کجا میرود؟ چه میخورد؟ تا دفعه بعد که سیستم را روشن میکنیم، خواب است؟»
همین سؤالها این دو برادر را کنجکاو کرد تا بعد از چندسال از موتورهای بازیسازی سر درآورند، اما کندوکاوهای آنها به اینجا ختم نشد و در کلاس هفتم، اولین بازی کامپیوتری خود را ساختند.
اکنون سینا و سجاد نوزدهسال دارند و از آن زمان تا حالا در بیشاز 10جشنواره و مسابقه حضور داشته و علاوهبر چندین مقام استانی، سال98 در مسابقه فرهنگی هنری «فردا» مقام دوم کشوری را به دست آوردهاند. آنها برای صداوسیما، آستان قدس رضوی، آموزشوپرورش و چند دانشگاه نیز بازیهای رایانهای ساختهاند.
سینا و سجاد دوقلوهای همسان هستند. اگر لباس متفاوت نداشته باشند، تشخیصدادنشان سخت میشود. البته هرکدام علایق خود را دارد. سینا کارهای انیمیشن و جلوههای ویژه را انجام میدهد و سجاد هم عاشق برنامهنویسی است.
این دو جوان محله شریف باوجود موفقیتهای بسیاری که در عرصه بازیسازی کامپیوتری به دست آوردهاند، فقط بر این موضوع متمرکز نشدهاند و سینا در دانشگاه رشته مکانیک را انتخاب کرده است و سجاد هم در رشته بیوتکنولوژی درس میخواند.
آنها ترم سوم تحصیلی را پشت سر میگذارند و معتقدند حالا که بازیسازی کامپیوتری را بهطور تجربی آموختهاند، اگر دانشگاه را در رشته دیگری بگذرانند، بر دامنه اطلاعات و تجربیاتشان افزوده میشود.
سینا و سجاد افکار مکمل و نزدیک به هم دارند؛ همین هم باعث میشود که یکی، بخشی از صحبت را بگوید و توضیحات بیشتر را به دیگری واگذار کند.
به نظر سجاد، همین دوقلویی و افکار نزدیک به هم آنها تأثیر بسیار در موفقیتهایشان داشته است. سینا از مسابقات کشوری جشنواره فردا در سال98 یاد میکند و میگوید: در این مسابقات، 28ساعت وقت داشتیم که یک بازی بسازیم. گروهها هم دونفره بودند. من و سینا، چون افکار نزدیک به هم داشتیم، توانستیم در این فرصت کم، به توافق برسیم و یک بازی خنده دار بسازیم.
سینا که یادآوری این خاطره، خنده را بر لبانش آورده است، شروع میکند به تعریف داستان بازی که در آن، پسرک بعد از دادن امتحان و گرمازدهشدن، وقتی به خانه میآید و جلو باد کولر میخوابد، پدرش کولر را خاموش میکند و بین او و پدرش، اتفاقات خندهداری روی میدهد.
سجاد این بازی را قشنگترین بازیای میداند که تا حالا ساختهاند و او هم در تأیید صحبت برادرش معتقد است دوقلوبودن آنها، باعث شده است یک گام جلوتر از دیگران باشند.
آنها درحال ساخت قسمت دوم این بازی هم هستند. سجاد یاد شیطنتهای دوران کودکی میکند و ادامه میدهد: پدرم اطلاعات کاریاش را روی کامپیوتر خانه میریخت که ما با آن بازی میکردیم. برای همین خیلی به سیستم و خرابشدنهای احتمالی آن حساس بود.
من و برادرم هم بهدلیل کنجکاویهای خودمان، مدام به قسمتهای مختلف سیستم سرک میکشیدیم
من و برادرم هم بهدلیل کنجکاویهای خودمان، مدام به قسمتهای مختلف سیستم سرک میکشیدیم. چندبار نزدیک بود ویندوز را بهکلی نابود کنیم. سینا و سجاد میخندند و سینا با شوخی میگوید: خدا رحم کرد. اگر اتفاقی میافتاد، معلوم نبود پدرم چه بر سر ما میآورد! البته هر کار هم میکرد، حق داشت؛ چون اطلاعات مهمی روی سیستم داشت.
او صحبتهایش را ادامه میدهد: تا کلاس نهم، با همین سیستم ضعیف و سطح پایین کار میکردیم؛ رم یک و گرافیک128 داشت. شاید بگویم به 80درصد موتورهای جستوجو سرک کشیدیم تا توانستیم موتوری پیدا کنیم که با سیستم ما جور دربیاید. با همین شرایط در مسابقات شرکت میکردیم و مقام میآوردیم.
پنجمقام اول ناحیه و سهمقام استانی در مسابقات فرهنگی و هنری و جشنواره خوارزمی به دست آوردیم. پدرم که استعداد و علاقه ما را دید، خودش را به زحمت انداخت و با وجود مشکلات مالی، همان کلاس نهم که بودیم، یک سیستم خوب و مدل بالا برایمان خرید.
سینا میگوید: بعد از اینکه پدرم این سیستم را خرید، یک بازی خوب ساختیم و مجدد در مسابقات شرکت کردیم و تا پایان دبیرستان سهمقام استانی دیگر به دست آوردیم.
این دو برادر دوقلو، در سال دهم تحصیلی، رتبه دوم کشوری در ساخت بازیهای کامپیوتری را به دست آوردند و با این موفقیت، ازسوی بنیاد ملی بازیهای رایانهای کشور، لقب «سفیر نوجوان» را دریافت کردند.
به گفته سجاد، از آن پس تصمیم گرفتند از ساخت بازیهای متناسب با جشنواره فراتر روند؛ زیرا در جشنوارهها بازیها بهصورت ناقص، به پایان میرسد. بنابراین آنها تصمیم گرفتند بهطور مستقل بازی بسازند تا بتوانند روی مراحل و قسمتهای بعدی آن هم کار کنند. نتیجه این تلاشهایشان باعث میشود سال98 ازطرف بخش رسانه صداوسیمای استان پیشنهاد ساخت بازی «فنجان» را دریافت کنند.
سینا این بازی را یکی از افتخاراتشان میداند و معتقد است که طراحی خوبی برای آن خلق کردهاند. سینا و سجاد، تاکنون برای آستان قدس رضوی، آموزشوپرورش و چند دانشگاه هم بازی رایانهای ساختهاند.
آنها تصمیم گرفتند بهطور مستقل بازی بسازند تا بتوانند روی مراحل و قسمتهای بعدی آن هم کار کنند
سینا کارهایشان در حوزه تدریس را به سجاد یادآوری میکند تا درباره آنها هم توضیح دهد. از ماحصل صحبتهایشان پیداست که سجاد، بیشتر از سینا به کار تدریس میپردازد. سجاد این را ناشی از علاقه درونی خودش میداند و میگوید: خیلیها هستند که در این زمینه یا دیگر عرصهها اطلاعاتی دارند ولی بهره لازم را نمیبرند. اما من و برادرم با همین کار تدریس، برای خودمان در این سن، درآمدزایی کردهایم.
این دو برادر دوقلو، اکنون با سهاستودیو بازیسازی همکاری میکنند و علاوهبر تدریس مجازی در وبسایتهای معتبر، تدریس حضوری هم دارند.
سینا رمز موفقیتشان را در تلاش و پشتکار میداند و ادامه میدهد: خیلیها با این تفکر که از ما حمایت نمیشود، میگویند شما دارید حیف میشوید؛ درحالی که من و برادرم کاملا با این دیدگاه مخالف هستیم و معتقدیم فرقی که ما با دیگران داریم، همین است که باوجود محدودیتهای ابزاری، توانستهایم به موفقیت برسیم. اکنون هم باور داریم اگر خودمان همت کنیم، بدون حمایتهای دولتی میتوانیم موفقیتهای بیشتری به دست آوریم.
سجاد که مطلب دیگری یادش آمده است، صحبت را عوض میکند و ادامه میدهد: در ایران چندان به صنعت بازیهای کامپیوتری اهمیت داده نشده است. بیشتر از جنبه منفی به این عرصه نگاه میشود و همه از ضررها و تأثیر منفی بازیها صحبت میکنند؛ این درحالی است که میتوان با همین بازیها، وارد عرصههای تربیتی و حتی درمانی شد.
به نظر او با بازی خوب میتوان خیلی کارها کرد؛ به افکار و اعتقادات کودکان و نوجوان جهت داد، تمرکز و سطح هوش آنها را بیشتر کرد و بهعنوان ابزاری برای تربیت و درمان از آن بهره گرفت.
سینا و سجاد، در بازیهایی که ساختهاند، به این موضوع توجه کرده و بااینکه خودشان، بهصورت تفننی بازی رایانهای را شروع کردهاند، حالا امیدوارند بتوانند بازیهایی تأثیرگذار برای کودکان و جوانان بسازند که بهجای پیامدهای منفی، تأثیر مثبت روی آنها داشته باشد.
سجاد تأکید میکند که برای رسیدن به این هدف، علاوهبر اطلاعات کامپیوتری باید کاربر و مخاطب خود را بشناسند. به نظر او ساختن بازی با چنین ویژگیهایی، یک کار علمی است و از عهده هر کسی برنمیآید، اما او و برادرش تصمیم گرفتهاند پا در این مسیر بگذارند و آنقدر اطلاعات و تجربیاتشان را افزایش دهند که بتوانند بازیهایی بسازند که جنبه درمانی و تربیتی داشته باشد.